دلم برای آسمون آبی تنگ شده
دلبر مادر سلام امروز هم مثل دیروز حال همه مردم شهر گرفته. دوباره گرد و خاک و سرفه و مریضی و تو خونه نشستن و ... زیباروی مامان، الان که شروع کردم به نوشتن شما و بابا مهدی خوابیدید و من خسته از کارای خونه نشستم پای وبلاگت تا تکمیلش کنم. امروز دومین روزیه که هوا خاکه و نمی شه بیرون رفت. بوی خاک همه خونه رو گرفته و من همش با دستمال خیس دارم گردگیری می کنم نکنه این گرد و خاک توی ریه های نازت بره و خدایی نکرده مریض شی. بابایی زحمت کشیده و واسه دختر گلمون یه دستگاه تصفیه هوا خریده و قراره ساعت 4 بره بیاره. شانس بد منه که وقتی داره واسم مهمون میاد اوضاع این جوری شده. شاید خدا کرد و فردا که خاله شیرین میاد بهتر شد، بگذریم... دیروز...
نویسنده :
آرزو
23:26